دکلمه احمد شاملو روزگار غریبی‌ست، نازنین

دهانت را می‌بویند مبادا که گفته باشی دوستت می‌دارم دلت را می‌بویند روزگار غریبی‌ست، نازنین و عشق را کنار تیرک راه‌بند تازیانه می‌زنند عشق را در پستوی خانه نهان باید کرد در این بُن‌بست کج‌وپیچِ سرما آتش را به سوخت‌بارِ سرود و شعر فروزان می‌دارند به اندیشیدن خطر مکن روزگار غریبی‌ست، نازنین آن که بر در می‌کوبد شباهنگام به کُشتنِ چراغ آمده است نور را در پستوی خانه نهان باید کرد... - ما را در اینستاگرام و تلگرام دنبال کنید : @Time_Dialog
ویدیوهای جدید