Promise to be my life / part 2

...رفتم تو آشپزخونه که یه چیزی براشون بیارم به محض اینکه در یخچالو باز کردم دیدم ......بببللللههه هیچی نداریم تو خونه اخه من بیشتر تو کافه بودمو همونجا یه نودل آماده میخوردم ... باید برم یه چیزی بخرم ......رفتم بالا تو اتاقم یه هودی خیلییی بلند پشمی با یه کلاه خیلی کیوت با یه شلوار پشمی قشنگ مثل یه گوله پشم شده بودم پوشیدم با کفشامم پوشیدم ...رفتم پایین پیش پسرا که پایین خیلی ساکت داشتن نگا هم میکردن ، که یهو چششون خورد به منوووو ...همه زدن زیر خنده ...+خب چیه هیچی نداریم دارم میرم یه چیزی بخرم (با حالت کلافگی و خجالت )سوبین : اِ پس بزار منم میام کای : منم میام تهیون : منم میامبومگیو : منممممم مییییام با ا.ت همه جا خوش میگذره .یونجون : اِ پس من چی؟ منم میام میخواید بدون هیونگتون برید؟+(خنده ریز) باشه هممون باهم میریم همه با هم : هورااااااااا...همه سوار ماشین شدن که دیدم ماشین پره ...+اِ بچه ها منم تاکسی میگیرم میام ...تهیون : ااااِ این چه حرفیه میزنی؟کای : راس میگه بیا ماهم جا باز میکنیم تهیون که رانندگی میکنه ... خبببب بیا ، بیا بشین ... بشین رو پاهای سوبین ...سوبین : تو ذهنش ... واااای الان قلبم منفجر میشه ... سوبین : اره راس میگه ... بیا اینجا بابا +اخه***سوبین :‌اخه نداره بابا بومگیو :(در گوش سوبین) شاید موئضب باشه اسکل...سوبین : اااآ خب ، خب بچه ها من با ا.ت با تاکسی میایم ...+ نه نه من خودم میامبومگیو : تعارف نکن بابا بومگیو : (در گوش سوبین ) ببینم چطوری مخشو میزنی:)(اره راستش فقط بومگیو میدونست سوبین عاشق ا.ت ... و باید ارز کنم که ا.تم سوبینو دوس داره و فقط کای میدونه )که کای با یع لبخند خبیسانه ای به ا.ت نگا کرد که از چش سوبین دور نموند و به کای یه چشم غره
ویدیوهای جدید