تصور کن برای آجیم جیسو پارت ۳(مورخ تازه کار)

شام زود درست کردم که مثل همیشه تا ساعت ۴ صبح بیدار نباشم و ۹ بخوابم پس تا یک ساعت درگیر حفظ کردن خط اول بود چون هر بار یک چیز میخوندم.ا/ت: وای این نویسنده چقدر بد خط نوشته باید خودم برای خودم بنویسم .شروع به نوشتن کردم تا ساعت ۵ چهار ورق اوایه که قرار بود فردا حفظ باشم نوشتم. من خیلی سریع می نوشتم و فقط چون نویسنده بد خط بود تو چهار ساعت چهار صفحه نوشتم.یکم ورزش کردم که برای اینکه گشنه ام بشه بعد هم ساعت ۸ شد و شروع به غذا خوردن کردم.ساعت ۹ خوابیدم و ساعت ۶ صبح پاشدم.زود آماده شده بود و جلو آینه خودم میدیم که گوشیم زنگ خورد دست و پاچه شدم و تا میخواستم گوشیم بردارم پام لیز خورد و از پله ها لیز خوردم.وقتی رسیدم پایین بدون هیچ وقت تلف کردن رفتم و گوشیم رو جواب دادم.چان ایون وو: سلام خانم ا/ت. آماده هستین؟ من جلوی درم. ا/ت: سلام آقای چان ایون وو. بله آماده ام الان میام.سوار ماشین شدم و از اونجایی که پر حرف بودم از اول راه تا آخرش با چان ایون وو حرف میزدم و اونم از حرف زدنم خسته نمی شد و باهام حرف میزد.پایان دید ا/ترسیدین به اولین صحنه فیلم برداری و رفتین اتاقاتون و میکاپر ها امدن و تو ذو آماده کردن و خیاط ها هم لباس هایی که برات دوخته بودند آوردن و تو پوشیدی.درست مثل دخترای کیوت شده بودی و از قیافت شیطونی موج میزد.چان ایون وو به کارگردان گفت: خوب کسی انتخاب کردین چون واقعا شخصیتش مثل خودش هست.کارگردان: من اینم دیگه.چان ایون وو امد طرفت.چان ایون وو: خانم ا/ت چقدر زیبا شدین.ا/ت: ممنونم آقای چان ایون وو. میشه فقط منو ا/ت صدا کنید. چون وقتی میگید خانم احساس میکنم خیلی بزرگم.چان ایون وو با لبخندش گفت: باشه...ا/ت. پس تو هم منو ایون وو صدا کن.ا/ت: چشم ایون وو.هر دو خندیدین.تو حفظیجاتت
ویدیوهای مرتبط
ویدیوهای جدید