مولوی خوانی آن ماه پدید آمد...

عید آمد و عید آمد وان بخت سعید آمد برگیر و دهل می‌زن، کان ماه پدید آمد عید آمد ای مجنون، غلغل شنو از گردون كان معتمد سدره از عرش مجید آمد عید آمد ره‌جویان، رقصان و غزل‌گویان كان قیصر مهرویان زان قصر مشيد آمد صد معدن دانایی مجنون شد و سودایی كان خوبی و زیبایی بی مثل و ندید آمد عید آمد و ما بی‌او ،عیدیم بیا تا ما بر عید زنیم این دم کان خوان و ثرید آمد زو زهر شکر گردد، زو ابر قمر گردد زو تازه و تر گردد، هرجا که قدید آمد برخیز به میدان رو، در حلقهٔ رندان رو رو، جانب مهمان رو، کز راه بعید آمد
ویدیوهای مرتبط
ویدیوهای جدید