در زاغه های شهری ثروتمند، رودو همراه با پدرخوانده اش، رگتو، تلاش می کند تا در کنار دیگر ساکنان زندگی کند، اما رودو از اسراف و بی توجهی طبقه ی مرفه بیزار است. با وجود هشدارهای اطرافیان، او مدام در زباله های شهر به دنبال چیزهای مفید یا ارزشمند می گردد تا آن ها را از سرنوشت سقوط به “پرتگاه” نجات دهد—چاله ای عظیم AmirLP