***** فالو - لایک و کامنت یادتون نره ****
----------------------------------------------
استاد علی اشرفی (
----------------------------------------------
# آموزش زبان
# آموزش انگلیسی
# آموزش زبان انگلیسی
# آموزش رایکان زبان انگلیسی
# آموزش رایکان زبان انگلیسی با فیلم و سریال
# انگلیسی با فیلم و سریال
# زبان انگلیسی با استاد علی اشرفی
------------------------
آموزش نکات
Series: The Vampire Diaries S4E14
Part 1
I reckon there really is someone else on this island.
دارم باور میکنم که واقعا یه نفر دیگه هم تو این جزیره هست.
reckon باور کردن، فکر کردن
To think or believe
Example
I reckon its going to rain. من فکر میکنم که بارون قراره بیاد.
Part 2
Maybe its a blessing in disguise.
شاید این بدبیاری و بدشانسی نتیجه ش خوب باشه.
a blessing in disguise
idiom
something that seems bad or unlucky at first, but results in something good happening later
چیزی که ابتدا خوشایند نیست ولی بعدا معلوم می شود که خوب بوده، توفیق اجباری
Example
Losing that job was a blessing in disguise really. I found a better job after a month.
از دست دادن اون شغل یه توفیق اجباری بود. بعد از یه ماه شغل بهتری پیدا کردم. (بدشانسی ای بود که نتیجه ی خوبی داشت.)
Part 3
I forgot what a brat you were.
یادم رفته بود چه بچه ی لوس و ننری هستی.
Brat بچه ی لوس و نُنُر
Example
Why does that irritating little brat ask so many stupid questions?
چرا اون بچه ی اعصاب خوردکن ننر این همه سوال احمقانه میپرسه؟
Part 4
Sorry, Family reunion is gonna have to be cut short.
متاسفم، تجدید دیدار خانوادگی باید نیمه کاره رها بشه.
to cut short نیمهکاره رها کردن، پیش از موعد مقرر خاتمه دادن
Example
We had to cut short our holiday because Richard was ill.
ما مجبور شدیم تعطیلاتمون رو نیمه کاره رها کنیم چون ریچارد بیمار بود.
با توجه به نکات این سریال تو ترجمه کن:
Their conversation was cut short by the arrival of more guests