your browser not support this video

عمری اگرچه از غم عشق تو دم زدیم تازه خبررسید در دوست کم زدیم امروزه روز سخت پشیمان عالمیم دستی اگر به دامن اهل کرم زدیم در حبس روزگار نوشتیم یادگار کی غیر غم به دفتر هستی رقم زدیم ؟ در عین وصل بیم جدایی امان نداد جام فراق را شب مستی بهم زدیم مظلوم عالمیم و ندانسته بارها باد موافقی به کباب ستم زدیم