کهنه شراب از آلبوم شبهای عاشقی

نفسهایم کهنه شراب رویای توست و کلبه ی چشمانت خانه ی خیال من است نگارش صدایت پیامبر آرزوها، و پلک خاطره ات نجوای دعا و گویش ساحره ات هبل! تو ابراهیم من در آتش رویایم باش مرا نجوا کن و بی اشک مقبور عجب خواب پر گناهیست زندگی! من همبستر این گناهم یا مولودش؟ من یک نکاح عاریه ای با هستی هستم برای پایانم اشک مریز و گاه مویه مکن من سالهاست که میمیرم تا بغض حسرتم بذر ندامت آن دیگری باشد و آن دیگری تقدیری از ندامت من! فرزین.م
ویدیوهای مرتبط
ویدیوهای جدید