سریال روزگارانی در چوکوروا قسمت ۶۸

سریال روزگارانی در چوکوروا قسمت 68 آدرس کانال مشکی ترکی ... لینک کانال تلگرامی مشکی: داستان قسمت آخر سریال روزگارانی در چوکوروا، فصل اول. ییلماز با چه کسی ازدواج می‌کند؟ زلیخا می‌میرد؟ داستان قسمت آخر سریال زن، فصل سوم. بهار و عارف عروسی می‌کنند؟ عاقبت شیرین چه می‌شود؟ داستان قسمت آخر سریال تردید، فصل دوم. چه بلایی سر ریحان می‌آید؟ راز بزرگ عزیزه چیست؟ پدر میران کیست؟ داستان قسمت آخر سریال گودال، فصل دوم. یاماچ ادریس را می‌کشد یا ادریس یاماچ را؟ رئیس بعدی گودال کیست؟ شرمین و فسون برای خرید به شهر می روند. آنها زلیخا را می بینند و پیشنهاد می‌دهند که برای قهوه به کافه بروند. هنگامی که زلیخا برای رفتن به دستشویی بلند می شود، از پنجره ایلماز را می‌بیند که در حال صحبت با مژگان است. او با دیدن این صحنه ناراحت شده و به بهانه بچه، زودتر به خانه برمی‌گردد. او عدنان را بغل کرده و با گریه به او میگوید که پدرش آنها را فراموش کرده است. شب غفور پیش خلیل رفته و کنار رودخانه بساط مشروب راه می‌اندازد و به او مشروب زیادی میدهد تا مست شود. خلیل از شدت مستی خوابش می برد. غفور به سمت اصطبل می رود اسبها را آزاد می‌کند تا فرار کنند. صبح روز بعد، غفور با سرعت به سمت عمارت آمده و به هولیا خبر میدهد که اسب ها فرار کرده اند. هولیا مضطرب می شود و به همه میگوید که دنبال اسبها برگردند. سپس سراغ خلیل را میگیرد. کارگران خبر میدهند که خلیل کنار رودخانه مست کرده و خوابیده است. هولیا ماجرا را به دمیر میگوید و وقتی خلیل به عمارت می آید ، دمیر با عصبانیت او را اخراج می‌کند و از غفور میخواهد که دوباره سرکارگر بشود. غفور از اینکه نقشه اش عملی شده خوشحال می شود. ظهر، شرمین با گریه دم خانه هولیا م
ویدیوهای مرتبط
ویدیوهای جدید