شب ها گذرد که دیده نتوانم بست...
. شبها گذرد که دیده نتوانم بست مردم همه از خواب و من از فکر تو مست باشد که به دست خویش خونم ریزی تا جان بدهم دامن مقصود به دست .
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید ورود/عضویت
شب ها گذرد که دیده نتوانم بست...
. شبها گذرد که دیده نتوانم بست مردم همه از خواب و من از فکر تو مست باشد که به دست خویش خونم ریزی تا جان بدهم دامن مقصود به دست .