وقتی شیو انا بدون حرف دل هیزم شکن لجوج را نرم کرد! فقط با یک تبر...
در دل جنگلی نزدیک دهکده ای، هیزم شکنی قوی اما تندخو زندگی می کند که حاضر نیست برای مردم روستا کاری انجام دهد. با نزدیک شدن فصل باران و نیاز فوری به ساخت پل، هیچ کس نمی تواند او را راضی کند... تا اینکه شیو انا وارد می شود. اما نه با نصیحت، بلکه با تبر! این داستان درباره ی هنر همدلی،...
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید ورود/عضویت