روایت علی شمخانی از لحظه‌ای که از زیر آوار رستگار شد

در دوران زلزله‌ای که شهر را فراموش نکرده، علی شمخانی مردی بی‌خانمان و بی‌خبر از سرنوشتش بود. او از تمام آنچه داشته به خاطر داشته و اندوه‌ی غمگینی در وجودش جا ماند. اما روزی که از زیر آوار خارج شد و پیروزی بر زندگی‌اش جلوه گرفت، احساس خوشبختی بی‌پایانی در او رخنه کرد. حالا او می‌دانست که هر مشکلی قابل حل است و هیچ چیز از سرنوشت انسان نتواند جلوه مانعی باشد. این تجربه زندگی او را تغییر داد و او از آن روز به بعد برای داشتن هدف و رسیدن به آرزوهایش تلاش بیشتری کرد.

ژانر:

پاسخ به

×