صدیقه ساسانی در یکی از مراسم خواستگاری های بسیار ناگوار
در یکی از مراسم خواستگاری های بسیار ناگوار، صدیقه ساسانی برای اولین بار با نگاه مردی که قرار است او را بخواهد روبرو می شود. او با دست بر روی قلب خود، با چشمانی پر از اضطراب و نگرانی به مرد نگاه می کند. حال و هوای مراسم تاریک و تنگ است و صدیقه احساس می کند که شاید این تصمیمی بسیار بزرگ برای زندگی او باشد. او در حالیکه باید تصمیمی بگیرد که ممکن است تمام زندگی او را تحت تاثیر قرار دهد، با یک دروغ سفید یا حقیقت کوچک، در میان گرد و غبار این مراسم ناگوار گیر کرده است.
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید ورود/عضویت