حافظ خوانی به جان خواجه و حقّ قديم و عهد درست .

***به جان خواجه و حقّ قديم و عهد درستکه مونس دم صبحم دعای دولت تستسرشك من که ز طوفان نوح دست ببردزلوح سینه نیارست نقش مهر تو شستبکن معامله‌ای وین دل شکسته بخرکه با شکستگی ارزد به صدهزار درستبه صدق کوش که خورشید زاید از نفستکه از دروغ سیه‌روی گشت صبح نخستملامتم به خرابی مکن که مرشد عشقحوالتم به خرابات کرد روز نخستزبان مور بر آصف دراز گشت و رواستکه خواجه خاتم جم یاوه کرد و باز نجستدلا طمع مبر از لطف بی‌نهایت دوستچو لاف عشق زدی سر بباز چابك و چستشدم ز دست تو شیدای کوه و دشت و هنوزنمی‌کنی به ترحّم نطاق سلسله سستمرنج حافظ و از دلبران حفاظ مجویگناه باغ چه باشد چو این گیاه نرست
ویدیوهای مرتبط
ویدیوهای جدید