your browser not support this video

من از آدم شدن می‌ترسم از آدم ماندن و دوام نیاوردن می‌ترسم من از باد تکبر که چون طوفان بر هیاهوی روز و شبم می‌وزد می‌ترسم من از باختن هم می‌ترسم از نگاه سنگین آدم‌ها که مرا چون علف هرزی می‌شکند می‌ترسم. من از جغدی شب‌بیدار که با آوازهایش نفس می‌کشد و با هر پر کشیدنش تمام تنم را می‌لرزاند هم می‌ترسم. من از سکوت این گورستان هم می‌ترسم از عربده‌های زیر خاک که با زنجیر دهر میخکوب گشته‌اند. من از آدم‌ها هم می‌ترسم، چون دلی دارم سبک‌تر از پر کاه و بغضی شبیه باران. ✍ #خضر_شمسی